پنجشنبه ۲۸ تیر ۹۷
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش می کوشی
باقی همه رایگان نیرزد، هشدار
تا عمر گران مایه بدان نفروشی
آن مایه ز دنیا که خوری یا پوشی
معذوری اگر در طلبش می کوشی
باقی همه رایگان نیرزد، هشدار
تا عمر گران مایه بدان نفروشی
ای دوست دل از جفای دشمن درکش
با روی نکو شراب روشن درکش
با اهل هنر گوی گریبان بگشای
وز نااهلان تمام دامن درکش
تا هشیاری به طعم مستی نرسی
تا تن ندهی به جان پرستی نرسی
تا در غم عشق دوست چون آتش و آب
از خود نشوی نیست به هستی نرسی
مولانا
خواهی که به عقبی به بقایی برسی
باید که به دنیا به فنایی برسی
هر چند که راه بر سر آدمی است
می رو، تو مترس، تا به جایی برسی
عطّار
هر کسی با هر کسی از حرف تو در گفتگوست
او که گوید هم ز درگاه خموشانم تویی
حلمی
مقصود از وجود عالم ملاقات دو دوست بود که روی در هم نهند جهت خدا و دور از هوا.
شمس تبریزی