سرای خاموشان

سخن عشق و حقیقت از مجرای جان عارفان جهان

آن یکی در خانه‌ای در می‌گریخت

Painting: NightHawk by Eric Fan

آن یکی در خانه‌ای در می‌گریخت
زردرو و لب‌کبود و رنگ‌ریخت


صاحب خانه بگفتش خیر هست
که همی لرزد ترا چون پیر دست


واقعه چونست چون بگریختی
رنگ رخساره چنین چون ریختی


گفت بهر سخرهٔ شاه حرون
خر همی‌ گیرند امروز از برون


گفت می‌گیرند کو خر جان عم
چون نه‌ای خر رو ترا زین چیست غم


گفت بس جدند و گرم اندر گرفت
گر خرم گیرند هم نبود شگفت


بهر خرگیری بر آوردند دست
جدجد تمییز هم برخاستست


چونک بی‌تمییزیان‌مان سرورند
صاحب خر را به جای خر برند


نیست شاه شهر ما بیهوده‌گیر
هست تمییزش سمیعست و بصیر


آدمی باش و ز خرگیران مترس
خر نه‌ای ای عیسی دوران مترس


مولانا

۰

من دوش تو را دیدم..

Brighter Days by Brooke Shaden

من دوش تو را دیدم در خواب و چنان باشد
بر چرخ همی‌ گشتی سرمستک و خوش‌حالک
می‌گشتی و می‌گفتی ای زهره به من بنگر
سرمستم و آزادم ز ادبارک و اقبالک

مولانا


تصویر: "روزهای روشن‌تر" از بروک شِیدن
۰

خود را وارهان

Painting by Antonio Caparo

این جهان زندان و ما زندانیان
حفره کن زندان و خود را وارهان

مولانا


تابلو از: آنتونیو کاپارو
۰

ز اعتقاد سست پرتقلیدشان

Artwork by Marc Janssens

ز اعتقاد سست پرتقلیدشان
وز خیال دیده‎ی بی‌دیدشان 
ای عجب چه فن زند ادراکشان
پیش جزر و مدّ بحر بی‌نشان

مولانا

۰

دوش چه خورده‌ای دلا

دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن | مولانا

دوش چه خورده‌ای دلا راست بگو نهان مکن
چون خمشان بی‌گنه روی بر آسمان مکن

باده‌ی خاص خورده‌ای نقل خلاص خورده‌ای
بوی شراب می‌زند خربزه در دهان مکن

روز الست جان تو خورد می‌ای ز خوان تو
خواجه‌ی لامکان تویی بندگی مکان مکن

مولانا
نقاشی: مارِک روزیک


🌿مطالب بیشتر را می توانید در کانال تلگرامی لامکان دنبال کنید.
۱

مائیم که بی‌قماش و بی‌سیم خوشیم

Painting by Shankar Gojare

مائیم که بی‌ قماش و بی‌ سیم خوشیم  
در رنج مرفّهیم و در بیم خوشیم
تا دور ابد از می تسلیم خوشیم
تا ظن نبری که ما چو تونیم خوشیم

مولانا


نقاشی از شانکار گوجاره
۰

عشق بی سر و پاست

Memory by Rene Magritte

جنون عشق به ز صد هزار گردون عقل
که عقل دعوی سر کرد و عشق بی سر و پاست

مولانا


نقاشی از رنه ماگریت

🌿مطالب بیشتر را می توانید در کانال تلگرامی لامکان دنبال کنید.
۰

که آفتاب نتابد..

لباس فکرت و اندیشه‌ها برون انداز
که آفتاب نتابد مگر که بر عوران

مولانا

۰

تو را من جز به سوی تو نخوانم

من آن ماهم که اندر لامکانم
مجو بیرون مرا در عین جانم
تو را هر کس به سوی خویش خواند
تو را من جز به سوی تو نخوانم

مولانا

۰

چه باشد پیشه ی عاشق..

چه باشد پیشه ی عاشق به جز دیوانگی کردن
چه باشد ناز معشوقان به جز بیگانگی کردن
ز هر ذرّه بیاموزید پیش نور برجستن
ز پروانه بیاموزید آن مردانگی کردن

مولانا

۰

دور بادا عاقلان از عاشقان

The Divine World by Kahlil Gibran

در میان عاشقان عاقل مبا
خاصه اندر عشق این لعلین قبا


دور بادا عاقلان از عاشقان
دور بادا بوی گلخن از صبا


گر درآید عاقلی گو راه نیست
ور درآید عاشقی صد مرحبا


مولانا
نقّاشی: جهان الهی، از خلیل جبران


🌿مطالب بیشتر را می توانید در کانال تلگرامی لامکان دنبال کنید.
۰

همچو کتابی ست جهان..

همچو کتابی ست جهان جامع احکام نهان
جان تو سردفتر آن، فهم کن این مسئله را
شاد همی‌ باش و تُرُش آب بگردان و خمش
باز کن از گردن خر مشغله ی زنگله را


مولانا

۰

من این ایوان نُه تو را نمی‌دانم نمی‌دانم

من این ایوان نُه تو را نمی‌دانم نمی‌دانم
من این نقّاش جادو را نمی‌دانم نمی‌دانم


مرا گوید مرو هر سو تو استادی بیا این سو
که من آن سوی بی‌سو را نمی‌دانم نمی‌دانم


همی‌گیرد گریبانم همی ‌دارد پریشانم
من این خوش خوی بدخو را نمی‌دانم نمی‌دانم


مرا جان طرب پیشه‌ست که بی‌مطرب نیارامد
من این جان طرب جو را نمی‌دانم نمی‌دانم


یکی شیری همی ‌بینم جهان پیشش گله آهو
که من این شیر و آهو را نمی‌دانم نمی‌دانم


مرا سیلاب بربوده مرا جویای جو کرده
که این سیلاب و این جو را نمی‌دانم نمی‌دانم


چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری
که این بازار و این کو را نمی‌دانم نمی‌دانم


مرا گوید یکی مشفق بدت گویند بدگویان
نکوگو را و بدگو را نمی‌دانم نمی‌دانم


مولانا


موسیقی: Sahalé - Tortuous Maze  دانلود - آپارات

۰

بشنوم از روح..

شاد زمانی که ببندم دهن
بشنوم از روح کلامی دگر


مولانا

۰
طراح قالب : عرفـــ ـــان قدرت گرفته از بلاگ بیان