پنجشنبه ۱۳ دی ۹۷
من این ایوان نُه تو را نمیدانم نمیدانم
من این نقّاش جادو را نمیدانم نمیدانم
مرا گوید مرو هر سو تو استادی بیا این سو
که من آن سوی بیسو را نمیدانم نمیدانم
همیگیرد گریبانم همی دارد پریشانم
من این خوش خوی بدخو را نمیدانم نمیدانم
مرا جان طرب پیشهست که بیمطرب نیارامد
من این جان طرب جو را نمیدانم نمیدانم
یکی شیری همی بینم جهان پیشش گله آهو
که من این شیر و آهو را نمیدانم نمیدانم
مرا سیلاب بربوده مرا جویای جو کرده
که این سیلاب و این جو را نمیدانم نمیدانم
چو طفلی گم شدستم من میان کوی و بازاری
که این بازار و این کو را نمیدانم نمیدانم
مرا گوید یکی مشفق بدت گویند بدگویان
نکوگو را و بدگو را نمیدانم نمیدانم